منطق حسينى و امتناع از بيعت‏

^︵^ عشق مجازی ^︵^

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ ^︵^ عشق مجازی ^︵^ خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

 

محور منطق امام حسين(ع) اين است كه زندگى در زير سلطه اهل ستم و افراد ضد حق مرگ است و كشته شدن در راه مبارزه با آنان حيات آفرين مى‏باشد: «انّى لاارى الموت الّا السعادة و لاالحيوة مع الظالمين الّا برماً؛(29) به درستى كه من مرگ در راه مبارزه با حكومت ستمگران را نابودى تلقى نمى‏كنم بلكه اين مرگ را زندگى توأم با سعادت و زيستن با ظالمان را مرگى آميخته به فلاكت مى‏دانم». اين بيان درخشان امام اساس خطبه و نامه‏هاى نورانى او را تشكيل مى‏دهد و هماهنگى و همگامى حركت او را با بعثت نبوى و مجاهدت‏هاى حضرت على (ع) به اثبات مى‏رساند و ريشه‏هاى اصلى نهضتش را روشن مى‏كند. در اين سخن نكته‏اى نهفته كه تجلّى آن را افزايش مى‏دهد و آن اين كه نه تنها تسليم در برابر ظالم بلكه اساساً زيستن با اهل ستم را امام مرگى راستين مى‏داند. منطق امام حسين(ع) اين است كه حتى اگر امويان و غاصبان حكومت و افراد ضد قرآن و سنت نبوى، مرا مورد اكرام و حمايت قرار دهند، بازهم زندگى با آنان را زبونى و خوارى مى‏دانم و اين گونه سازش ننگى است كه با ايمان و كرامت انسانى سازگارى ندارد، همزيستى و موافقت و سكوت در برخورد با متجاوزان به حريم الهى روا نمى‏باشد تسليم در مقابل ستمگران براى اعتقادات دينى خطر اساسى دارد و بايد مرگ سرخ توأم با شرافت را بر زندگى سياه ذليلانه ترجيح داد و به حماسه‏اى شكوهمند كه شيوه مردان حق است مترنم گرديد، سرچشمه اين نگرش و بينش شگفت‏انگيز و شهامتى وصف‏ناپذير ايمان و باورى راستين است كه دل و روح مردان خدا را از تعلّقات مادى و فناپذير مى‏رهاند و به ابديّت پيوند مى‏زند و آنها را از روى اختيار و اشتياق به قربانگاه حق مى‏برد و چنين ايمانى در حد بسيار عالى در تمامى مراحل زندگى آن امام و يارانش قابل مشاهده است.
چنين ويژگى‏هايى موجب گرديد كه رسول اكرم(ص) درباره امام حسين(ع) بفرمايد: «انّ الحسين بن على مصباح الهدى و سفينة النجاة و امام خيرٍ و يمنٍ و عزّ و فخرٍ؛(عيون اخبارالرضا، ج 1، ص 60) حسين بن على(ع) چراغ هدايت، كشتى نجات و پيشواى سعادت و خجستگى و امام عزت و افتخار است. مسأله عاشورا يك نزاع عادى و معمولى ميان حاكمى فاسد و رهبرى فداكار نبود بلكه حضرت اباعبداللّه به عنوان بزرگترين پاسدار اسلام ناب محمدى موقعيت حاكم بر اسلام و مسلمين را به گونه‏اى مى‏بيند كه اگر اقدامى عاجل انجام نگيرد زحمات رسول اكرم(ص)، فداكارى‏هاى اميرمؤمنان(ع) تلاش‏هاى فاطمه زهرا(س) و امام حسن مجتبى(ع) و ياران آن بزرگواران خنثى خواهد گرديد.
يزيد و مزدوران اموى در شهر پيامبر چنين خواسته‏اند كه قبل از انتشار هلاكت معاويه و پيدايش عكس العملهاى مردم درباره گذشته‏هاى معاويه و شومى خلافت بنا حق يزيد از امام حسين بيعت بگيرند تا در توطئه‏هاى ناجوانمردانه خود توفيقى به دست آورند. امام بدون هيچ درنگ و تأمّلى خطاب به عبداللّه بن زبير كه آشفته و نگران بود و آينده‏اى مبهم و دوراهى خطرناكى را در مقابل خويش مشاهده مى‏كرد و نظر امام را در خصوص بيعت با يزيد جويا شده بود، فرمود: من هرگز با او بيعت نمى‏كنم زيرا يزيد مرد شرابخوار، سگ‏باز، آلوده به انواع معاصى و ستم‏ها و غرق در آلودگى و تباهى مى‏باشد و شايسته خلافت و لايق زمامدارى مسلمانان نخواهد بود و با همين انديشه و عزم راسخ، حاكم مدينه(وليد) را ملاقات مى‏كنم.
امام كه آشفتگى و سراسيمگى را در چهره عبداللّه زبير ملاحظه مى‏نمود با اراده‏اى راستين و درك راه مقاومت و مبارزه براى حفظ حيات دينى جامعه به وى يادآور شد: من كسى نيستم كه زير بار ذلّت روم و با بى‏تدبيرى خود را به آسانى در پنجه دشمن اسلام و قرآن گرفتار سازم.آنگاه به نزد حاكم مدينه رفت و به وى تفهيم نمود: من حسينم و به راه امويان نه تنها گرايشى ندارم بلكه به حكم مسؤوليت شرعى و دينى و مقام ولايت موظف به مبارزه و مخالفت با ناپاكان مسلمان‏نما هستم و چون خواست از نزد وى برود، مروان كه در آنجا حضور داشت با غرور خاصى وليد را خطاب كرد و گفت: دست از او مدار، اكنون فرصت مناسبى است كه يا از او بيعت‏گيرى يا كارش را يكسره نمايى، امام با شنيدن نغمه‏هاى شوم مروان برآشفت و او را با نهايت كوچكى و پستى خطاب كرد و فرمود: اى فرزند بد كارى، نه تو و نه وليد، هيچ كدامتان نمى‏توانيد مرتكب چنين كشتارى شويد، حال كه سخن بدينجا رسيد، گوش كن تا برايت حقيقت را بگويم، مائيم خاندان نبوت و رسالت، فرشتگان آسمانى در خانه ما رفت و آمد مى‏نمودند و خداى بى‏همتا ما را در آفرينش هستى مقدم داشت و مهر خاتميت بر خاندان ما زد. يزيد مردى فاسق و قاتل، معصيت كار و گناهكار است. مثل من، با مثل او هرگز بيعت نمى‏كند. مروان و وليد كه در انتظار چنين مقاومتى از جانب سالار شهيدان نبودند در برابر اقتدار معنوى امام حسين(ع) مبهوت ماندند و آن حضرت بى‏درنگ بدون آن كه فرصتى به آن نابكاران بدهد محل اقامت وليد را ترك نمود.
با اين همه مروان آرام نگرفت و در فكر نقشه‏اى بود تا با اجراى آن امام سوم را به بيعت با يزيد وادار نمايد به همين دليل تصميم گرفت بار ديگر با امام روبرو شود و آخرين نغمه‏هاى شوم را از حلقوم خويش خارج نمايد. او در ديدارى خطاب به حسين بن على(ع) گفت: اى اباعبداللّه من تو را نصحيت مى‏كنم! نصايح مرا گوش كن و بپذير و با يزيد بيعت كن كه براى دين و دنيايت بهتر است. امام در جوابش با صراحت و شهامت فرمود: بر اسلام سلام باد هنگامى كه رهبرى امت اسلامى به عهده فردى چون يزيد ناپاك گزارده شود. به خدا قسم از جدم رسول اكرم(ص) شنيدم كه فرمود: رهبرى آل ابى سفيان حرام است.(30) محمد حنفيه فرزند اميرمؤمنان على(ع) خدمت امام حسين(ع) رسيد و از سرخيرخواهى به آن حضرت توصيه نمود كه براى خوددارى از بيعت با يزيد به جايى دور دست رود و مردم را به يارى فراخواند و بدين ترتيب از جنگى نابرابر و كشته شدن بپرهيزد. امام در جوابش فرمود:برادرم! به خدا سوگند اگر در تمام دنيا هيچ پناهگاهى نباشد هرگز با يزيد بيعت نخواهم كرد.(31) بدين گونه با وجود همه توصيه‏ها در ماندن و بيعت نمودن با يزيد و يا رفتن و گريختن از پيش دشمنان، امام حسين(ع) در تدارك نهضتى بود كه براى هميشه به همگان درس عزت آموزد و در واقع امتناع از بيعت سرآغاز عزتمندى قيام كربلا گرديد و از آن زمان پيوسته پيام عزت آفرين حسينى تكرار گرديد و هيچ‏گاه و تحت هيچ شرايطى امام از اين هدف دست برنداشت و برعكس تصور تمام كج بين‏ها و كوتاه فكرى‏ها از اولين گام تا آخرين قدم استوار ماند و در اصل مبارزه با حكومت امويان در هيچ مرحله‏اى تغيير نيافت.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 24 آبان 1391برچسب:,

] [ 19:34 ] [ حبیب ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه